سما طلاسما طلا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

گلهای زندگی ما

یه دختر دارم شاه نداره

یه دختر دارم شاه نداره خوب میخواست داشته باشه چکنم همه به من دعوا کردن ولی من مقاومت کردم هههههههههه......... خودت ببین و قضاوت کن ...
20 اسفند 1392

تولد 3 سالگی

عزیزم دختر نازم  شیرینی خونه بلبل خونه امروز بزرگترین روز زندگی منه . امروز نه تو بلکه گویی من هم متولد شدم . فدای صورت ماهت هنوز وقتی شبها کنارت میخوابم و غرق تماشای صورت نازت هستم مویرگهای صورتت از زیر پوست لطیفت پیداس . هنوز بوی نوزادیت رو از زیر گلوت استشمام میکنم . هنوز مثل نوزادیت روی سینم میخابی و به خاب میری . رویای گذشت این سه سال مانند رویایی شیرین و رنگی است که وقتی تو سکوت و تنهایی خودت بهش فکر میکنی ناخوداگاه خنده رو لبهات میشینه ........ تولد سه سالگیت یه جشن کوچیک چهار نفره با یه کیک مامان پز بود . این روزها شاید حس مالکیت و کشمکش سر اون با بچه های ذیگه نمیذاشت یه جشن تولد شلوغ بهت خوش بگذره این شد که یه تولد کوچولو داشت...
20 اسفند 1392

کوچولو سه کیلو ششصد کیلویی من

 کوچولوی سه کیلو و 600 گرمی ما حالا دیگه داره خانمی شده برایخودش ومن با تمام وجود سعی در تربیت بهترش دارم ولی روز به روز خودم در کنارش یاد میگیرم و تربیت میشم . یاد میگیرم عاشقی رو صداقتو و پاکی رو ..... خدایا نمیدونم چی شد که منو لایق دونستی چیزی رو که ارزو داشتم  الان داره جلو چشام  راه میره ...... خدایا ممنونم هزار باررررررر                                                   ...
21 بهمن 1392